دوست داشتم دیونه وار این و خودت میدونی
دلم می خواست که تا ابد کنار من بمونی
برای عشق ساده پاک و قشنگ و معصوم
مثل پرنده های عاشق عاشقونه بخونی
اما دریغ وافسوس روزهای خوب گذشته
میون دستان من غبار غم نشسته
تو رفتی و به راهت دل منم شکسته
تو غربت نگاهت چشام به سوگ نشسته
کینه دوست ناباب ما را زهم جدا کرد
به عشق ما حسادت در عشق ما ریا کرد
ز خشم و کین وحسرت برای ما دعا کرد
به حیرتم از اینکه خدا چرا جواب کرد
من از تو گرچه خستم هنوز به پات نشستم
برای عشق پاکت به خاطرت شکستم
این تو بودی که گفتی من عاشق تو هستم
به اون خدا قسم که من تو رو می پرستم
این تو بودی که گفتی من از عشق تو مستم
اگه کفر نباشه میگم تو بتی من بت پرستم
حالا ببین تو رفتی و من موندم و دل شکستم
حیف قلب و دلی که به خاطرت شکستم
میدونی من عاشق بودم و تو غرق مستی
هوس بود اونکه می گفتی من و می پرستی
میدونم میشکنی دل اون کسی رو که
تازگی ها اون و جای من میپرستی
دوست داشتم دیونه وار اما دیگه ندارم
دلم می خواست می تونستم سر رو تنت نزارم
دلم میخواست یک بار دیگه نگاه کنم تو چمات
بگم این و بدون بی وفا دیگه دوستت ندارم