-
می خواهم گریه کنم
جمعه 31 شهریور 1385 15:25
گفتم که دوستت دارم ، گفتی که باور نداری گفتم این کلمه را از حفظ نمی گویم از ته دلم می گویم ، گفتی دلم را نیز باور نداری!سکوت تلخی کردم و از ته دلم آه کشیدم . مدتی سکوت با چشمانی خیس …… گونه ام خیس شد و قلبم شکسته ! گفتی که تو قلبم را شکستی ، گفتم که قلبت شکسته نشد ، بلکه احساست درهم شکست،گفتی سکوت کن میخواهم گریه کنم...
-
دلتنگی
پنجشنبه 26 مرداد 1385 17:18
هر شب دلم میگیرد ، هر شب جای خالی مهتاب را در آسمان میبینم و دلم میگیرد!هر شب چشمانم از اشک ریختن خیس خیس است هرشب وقتی که به یاد شبهای گذشته می افتم دلم به درد می آید به یاد آن شبهایی که در زیر نور مهتاب درد دل می کردیم! هر شب شمعی را میبینم که در گوشه دلم خاموش مانده است! به یاد شبهایی که شمع دلم از نور عشق شعله ور...
-
وقتی تو آمدی
جمعه 23 تیر 1385 11:59
وقتی تو آمدی وقتی تو آمدی پاییز دلم بهار شد ، کویر دلم گلستان شد. وقتی تو آمدی قلب شکسته ام پر از عشق شد ، زندگی ام پر از طراوت و تازگی شد تو مانند بارانی بر روی من باریدی و تن خسته و غم زده مرا پر از طراوت عشق کردی تو مانند گلی در باغچه قلبم روییدی و قلب سوخته مرا گلستان عاشقی کردی تو مانند مهتابی بر آسمان دلم تابیدی...
-
راز درون چشمهایم
چهارشنبه 24 خرداد 1385 17:05
مثل غروب ، بک غروب دلگیر یک غروب نفسگیر دلم گرفته است... دلم از همه چیز و از همه کس گرفته است..... مثل دیوانه ها ، مثل یک دیوانه تنها و بی کس درد دل های دلم را با دلم در میان میگذارم... دلی که خود پر از درد است ، دلی که درون آن پوچ و خالی هست می شنود دردهایش را! درد هایش را می شنود تا شاید دوایی را برای آن بیابد......
-
منو درک کن
سهشنبه 26 اردیبهشت 1385 16:34
گفتم که دوستت دارم ، گفتی که باور نداری گفتم این کلمه را از حفظ نمی گویم از ته دلم می گویم ، گفتی دلم را نیز باور نداری!سکوت تلخی کردم و از ته دلم آه کشیدم. مدتی سکوت با چشمانی خیس…… گونه ام خیس شد و قلبم شکسته ! گفتی که تو قلبم را شکستی ، گفتم که قلبت شکسته نشد ، بلکه احساست درهم شکست،گفتی سکوت کن میخواهم گریه کنم ،...
-
عشق سر در گم
سهشنبه 12 اردیبهشت 1385 08:46
واسه لمس کردن دستای گرمت بی قراری می کنم برای اینکه طاقت دیدن نگاتو داشته باشم روزی صد بار نگاهتو تجسم می کنم واسه جبران روزایی که بدون تو تنها بودم لحظه شماری می کنم تا بغلت کنمو بگم عزیزم دوست دارم عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست. عشق آن است که یکی چتر شود و دیگری هرگز نفهمد که چرا خیس نشد بی تو تو این...
-
ازاد
شنبه 19 فروردین 1385 19:58
باز دلم بهونه داره*حاله عاشقونه داره*رده پای اشک سردم رو چشام نشونه داره*توی سرسرای قلبم بوی عاشقی پیچیده*دل هوای گریه داره آخه جمعه شب رسیده*جمعه شب شب نیازه دره می خونه ها بازه*کاره ما اشک و تمنا کاره دلبره ما نازه*جمعه شب شب جنونه لحظه آشتی کنونه* عشق نمی پرسد که تو کی هستی فقط می گه که تو مال منی , عشق نمی پرسد...
-
انتظار
شنبه 28 آبان 1384 05:58
هر چه کردم که شوم با تو هم آغوش نشد یا کنم غصه عشق تو فراموش نشد باده تلخ مگر عقده گشاید ور نه کام دل حاصل من ز آن دو لب نوش نشد گریه کردی که چو پروانه مرا سوختهای شمع من عاقبت این گریه گنه پوش نشد گفتم ار مشت شوی کام دلی گیرم لیک گشتم از چشم سیه مست تو مدهوش نشد شبی از بیخودی آغوش گشودی بر ما قسمت ما دگر آن لذت آغوش...
-
دنیای بی عشق....
چهارشنبه 16 شهریور 1384 14:51
دیشب تا صبح بیدار بودم و به شدت خسته ام.حالم میخواد بهم بخوره.تمام تنم درد میکنه.دستام شده مثل یه تیکه یخ،سرد سرد،مثل دستای مرده.دلم میخواد برم یه جایی که هیچکس منو نشناسه.هیچ کس ازم هیچ سؤالی نپرسه.هیچکس کاری به کارم نداشته باشه.بذارن به حال خودم باشم. دلم میخواد برف بباره.دلم برای راه رفتنای بی مقصدم زیر برف تنگ...
-
دوست داشتم
دوشنبه 24 مرداد 1384 14:41
دوست داشتم دیونه وار این و خودت میدونی دلم می خواست که تا ابد کنار من بمونی برای عشق ساده پاک و قشنگ و معصوم مثل پرنده های عاشق عاشقونه بخونی اما دریغ وافسوس روزهای خوب گذشته میون دستان من غبار غم نشسته تو رفتی و به راهت دل منم شکسته تو غربت نگاهت چشام به سوگ نشسته کینه دوست ناباب ما را زهم جدا کرد به عشق ما حسادت در...
-
میدونم یه روز میای
سهشنبه 4 مرداد 1384 08:08
میدونم یه روز میای سراغم وقتی از همه خسته شدی وقتی هر جا رفتی روبه رو با درهای بسته شدی میدونم یه روز میای سراغم اما اون روز خیلی دیره دیگه اون روز برای عاشق شدن دلهای ما خیلی پیره میدونم یه روز از همین روزا میای سراغم می گی پشیمونی و یواشکی میای کنارم می دونم تو پیچ و تاب زندگی تو هم خسته شدی از بس که دل شکستی تو هم...
-
دلم هوایت را کرده است عزیزم
پنجشنبه 16 تیر 1384 07:59
در این غروب پر از دلتنگی در حالی که خورشید آسمان در پشت کوه ها به خواب می رود و آسمان آبی سرخ و دلگرفته می شود دلم هوایت را کرده است عزیزم. در این خلوت عاشقانه ، در حالی که چشمانم از دلتنگی خیس خیس است و دستانم محتاج دستان تو هست و آرزوی شانه های مهربانت را میکنم دلم هوایت را کرده است عزیزم. در این سکوت تلخ ، در حالی...
-
میدونم یه روز میای
پنجشنبه 19 خرداد 1384 09:17
میدونم یه روز میای سراغم وقتی از همه خسته شدی وقتی هر جا رفتی روبه رو با درهای بسته شدی میدونم یه روز میای سراغم اما اون روز خیلی دیره دیگه اون روز برای عاشق شدن دلهای ما خیلی پیره میدونم یه روز از همین روزا میای سراغم می گی پشیمونی و یواشکی میای کنارم می دونم تو پیچ و تاب زندگی تو هم خسته شدی از بس که دل شکستی تو هم...
-
ارزوی من
دوشنبه 9 خرداد 1384 12:17
بدل امید داشتم که روزی خواهد آمد، روزی خواهد آمد و مرا با آغوشی گرم سخت می فشارد ولی افسوس که او هرگز نیامد وقتی که رفت دوست داشتم برای لحظه ای دیگر بار برگردد حتی برای لحظه ای کوتاه کاش تمنای ماندن را در چشمانم می خواند کاش التماس چشمانم را می فهمید کاش نگاهی به دلم می انداخت و می دید که براستی بعد از رفتنش خزان...
-
هفت راز از رازهاى ازدواج موفق
شنبه 10 اردیبهشت 1384 17:22
۱) زوج هاى موفق خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت مى گویند. زوج هاى موفق قبل از ازدواج، توقعاتى که از یکدیگر دارند مطرح مى کنند، اگر توافق اساسى با هم ندارند (براى مثال مرد فرزند مى خواهد ولى خانم مخالف است)، مى توانند به شروع و یا خاتمه ازدواج به طور جدى فکر کنند. بعد از ازدواج، زوج هاى موفق به طور منظم در مورد...
-
چقر کلمه عشق برایم غریب شده است
سهشنبه 30 فروردین 1384 07:18
کلمه ای که امروزه شده بازیچه ی لبهای دخترک ها و پسرک هایی که برای رسیدن به خواسته های غیر انسانی خود از ان استفاده می کنند. عشق ! هر چه فکر می کنم نمی دانم مفهوم این کلمه چیست. یعنی واقعا عشق همان کلمه ای است که انها ازش استفاده می کنند. بهتر است سری به گذشته ها و به عشق های گذشته بزنیم . انها معنی واقعی عشق را فهمیدن...
-
به زندگی و آینده اعتماد داشته باشید
جمعه 19 فروردین 1384 17:42
دنیای ما زیباییهای فراوان دارد. درختان، پرندهها، چهرهها هیچ چیز به یک شکل وجود ندارد و همه چیز در حال تغییر است. به نظر میرسد بعضی اوقات ثابت ماندن در همان جا که قرار داریم، بی خطرتر و سالمتر از موقعیتهای ناشناخته و جدید و یا پذیرفتن تغییرات باشد. اما در حقیقت آرامش واقعی از تلاش برای جلوگیری کردن از جریان...
-
برای عزیزترینم
پنجشنبه 4 فروردین 1384 08:00
به نام او که زیباست باد می وزد... باد می وزد و شنهای داغ را همچو ریسه هایی بافته؛ می غلتاند. شعله های بی امان خورشید ؛سالیان سال داغ بر تن این سرزمین غریب نگاشت. من خسته تر از همیشه ؛ ناتوان و بی رمق می دوم و هرچه بیشتر تلاش می کنم بیشتر پاهایم در شنهای داغ فرو می رود. به سان سنجاقکی که تنها کافیست گوشه بالش به تارهای...